جمع و جور کردن
"جمع و جور کردن" en letras
آنچه در کف دستم بود برایم نمانده است
بهت گفتم زیاد نیست چند روز دیگر جمع و جور می شوم
مثل جمع و جور کردن وسائل آسان نبود
آنقدر دلم شکسته است که قابل ترمیم نیست
آنچه در کف دستم بود برایم نمانده است
بهت گفتم زیاد نیست چند روز دیگر جمع و جور می شوم
مثل جمع و جور کردن وسائل آسان نبود
آنقدر دلم شکسته است که قابل ترمیم نیست