✕
Fordítás
با تو
امروز از خواب بیدار شدم
در سرمایی راکد و ساکن پاهای سردم را زمین گذاشتم
همه اتفاق های دیروز را فراموش کردم
یادم آمد که تظاهر میکنم جایی هستم که دیگر نیستم
کمی دورویی
و در رد اشتباهات ماندم به آهستگی واکنش نشان میدهم
گرچه تو خیلی به من نزدیک هستی
اما هنوز دوری و من نمیتوانم تو را برگردانم
حس من حقیقت دارد
عهدی که با چهره ات بسته شد
زنگ صدای تو
خاطراتم را نقاشی میکند
حتی اگر پیشم نباشی
من با تو هستم
تو
حالا میبینم
همه چیز رادر خودم نگه داشتم
تو
حالا میبینم
حتی وقتی چسمانم را میبندم
من به تو ضربه زدم و تو در عوض آن به من ضربه زدی
هر دو به زمین افتادیم و روز همچنان ادامه دارد
مرز میان این و آن
هنگامی که همه چیز غلط میشه من طوری وانمود میکنم گویی گذشته واقعیت ندارد
اینک در این خاطره گرفتار شده ام
و در اشتباهاتم بیدار میشوم و آهسته واکنش نشان میدهم
گرچه تو خیلی به من نزدیک هستی
اما هنوز دوری و من نمیتوانم تو را برگردانم
حس من حقیقت دارد
عهدی که با چهره ات بسته شد
زنگ صدای تو
خاطراتم را نقاشی میکند
حتی اگر پیشم نباشی
من با تو هستم
نه مهم نیست از چه راه دوری آمده ایم
نمیتوانم برای دیدن فردا منتظر بمانم
مهم نیست چه مسیر طولانی را آمده ایم
نمیتوانم برای دیدن فردا منتظر بمانم
با تو
Köszönet ❤ | ||
6 alkalommal köszönték meg |
Thanks Details:
Felhasználó | Ideje |
---|---|
art_mhz2003 | 3 év 12 months |
Jaani | 8 év 3 months |
minidraculla | 10 év 4 months |
minuch | 11 év 4 months |
Guests thanked 2 times
Kűldve: firooze68 2012-09-25
Added in reply to request by farid.parkour
✕
Linkin Park: Top 3
1. | In the End |
2. | Numb |
3. | Breaking the Habit |
Idiómák a(z) „!songName” című dalból
1. | دورویی |
Hozzászólások
- A hozzászóláshoz regisztráció és bejelentkezés szükséges
Oroszország gyalázatos háborút folytat Ukrajna ellen. Állj ki Ukrajnával!
A fordítóról