Russia is waging a disgraceful war on Ukraine.     Stai cu Ucraina!
Acțiune
Marimea fontului
Versuri originale
Swap languages

Let It Go

The snow glows white on the mountain tonight
Not a footprint to be seen
A kingdom of isolation,
And it looks like I’m the Queen.
The wind is howling like this swirling storm inside
Couldn’t keep it in, heaven knows I tried
 
Don’t let them in, don’t let them see
Be the good girl you always have to be
Conceal, don’t feel, don’t let them know
Well, now they know
 
Let it go, let it go
Can’t hold it back anymore
Let it go, let it go
Turn away and slam the door
I don’t care what they’re going to say
Let the storm rage on,
The cold never bothered me anyway
 
It’s funny how some distance
Makes everything seem small
And the fears that once controlled me
Can’t get to me at all
 
It’s time to see what I can do
To test the limits and break through
No right, no wrong, no rules for me
I’m free
 
Let it go, let it go
I am one with the wind and sky
Let it go, let it go
You’ll never see me cry
Here I stand and here I'll stay
Let the storm rage on
 
My power flurries through the air into the ground
My soul is spiraling in frozen fractals all around
And one thought crystallizes like an icy blast
I’m never going back,
The past is in the past
 
Let it go, let it go
And I'll rise like the break of dawn
Let it go, let it go
That perfect girl is gone
Here I stand in the light of day
Let the storm rage on,
The cold never bothered me anyway
 
Traducere

رهایش کن (ولش کن یا بگذار بره)

برف با سپیدی خیره کننده ای امشب بر روی کوه ها می درخشه
و یه دونه ردپا هم دیده نمیشه
یه فرمانروایی جدابودن
و به نظر میرسه که من ملکه اون هستم
و باد بیرحمانی قهقه میزنه مثل توفانی که از درون همه چیزو در هم میپیچه
نتونستم که در درون نگهش دارم و خدا میدونه که چقدر تلاش کردم
راشون نده و نزار ببینند
دختر خوبی باش چنانکه همیشه باید میبودی
پنهان شو و هیچ احساس نکن و نگذار که تورو بشناسند
ولی خوب حال تورا میشناسند
رهایش کن، رهایش کن
دیگه بیش از این تاب مقاومت ندارم
ولش کن، ولش کن
رو برگردان و درب را بهم بکوب
مهم نیست که چه خواهند گفت
بگذار که توفان بار دیگر همه چیز را درهم بکوبد
ازینم که گذشته، سرما به من اثر ندارد
خنده داره که چطور فاصله
همی چیز را کوچک نمایان میکند
و وحشتی که یک زمان مرا در اختیار خود داشت
دیگه به هیچ وجه به من اثری ندارد
وقت اون رسیده که ببینم چه کار میتوانم انجام دهم
که محدودیت هایم را بسنجم و از پیش رو بردارم
به قانونی، نه راست یا درست
من آزادم
ولش کن، ولش کن
من اونیم با باد و آسمان
ولش کن، ولش کن
هرگز مرا گریان نخواهی دید
اینجاست که می ایستم و میمانم
بگذار که توفان بار دیگر همه چیز را درهم بکوبد
قدرتم از میان هوا به روی زمین میوزد
روحم آرام آرام از تکی های یخی به بالا می آید
هرگز بازنخواهم گشت
گذشته گذشته است
رهایش کن، رهایش کن
دوباره مثل شکستن شفق طلوع خواهم کرد
رهایش کن، رهایش کن
آن دخترک کامل دیگر رفته است
اینجا در روشنی روز می ایستم
بگذار که توفان بار دیگر همه چیز را درهم بکوبد
ازینم که گذشته، سرما به من اثر ندارد
 
Comentarii