من در این سرمای یخبندان
چه گویم با دل سردت
من چه گویم ای زمستان
با نگاه قهر پروردت
گر بهار آرزو روزی به بار آید
گر بهار آرزو روزی به بار آید
با قیام سبزهها از خاک
با طلوع چشمهها از سنگ
با سلام دلپذیر صبح
با گریز ابر خشمآهنگ
گر بهار آرزو روزی به بار آید
گر بهار آرزو روزی به بار آید
سینهام را باز خواهم کرد
همراه بال پرستوها
عطر پنهانماندهٔ اندیشههایم را
باز در پرواز خواهم کرد
گر بهار آرزو روزی به بار آید
گر بهار آرزو روزی به بار آید
سینهام را باز خواهم کرد
همراه بال پرستوها
عطر پنهانماندهٔ اندیشههایم را
باز در پرواز خواهم کرد