Son Perde (Persian translation)
Persian translationPersian
/Turkish
A
A
پردهٔ آخر
احساسی دارم که دلیلش را نمیدانم:
یک دلنازکی با موضوع حرف
چیزی که هی میخواستم بگویم:
بوی تنت از پسم برنمیآید
تو به درد خودت بسوز
من را به [حال] خودم بگذار، سر عقل بیا دیگر
بردار هرچه از خاطرهها هست بردار
بیخیال خودم شدهام
دلم فقط برای تو میسوزد
بیا نقشت را از وجود من1 بردار، اگر آسان است بردار
قلبم که از پس هر چیزی برمیآمد
این روزها برایم رفیق نیمهراه [شده] است2
چیزی که به آن عشق میگفتی شاید پردهٔ آخری است
که انسان دعا میکند [هرچه زودتر] بسته شود
قلبم که از پس هر چیزی برمیآمد
این روزها برایم رفیق نیمهراه [شده] است
چیزی که به آن عشق میگفتی شاید پردهٔ آخری است
که انسان دعا میکند [هرچه زودتر] بسته شود
تو به درد خودت بسوز
من را به [حال] خودم بگذار، سر عقل بیا دیگر
بردار هرچه از خاطرهها هست بردار
بیخیال خودم شدهام
دلم فقط برای تو میسوزد
بیا نقشت را از وجود من بردار، اگر آسان است بردار
قلبم که از پس هر چیزی برمیآمد
این روزها برایم رفیق نیمهراه [شده] است
چیزی که به آن عشق میگفتی شاید پردهٔ آخری است
که انسان دعا میکند [هرچه زودتر] بسته شود
قلبم که از پس هر چیزی برمیآمد
این روزها برایم رفیق نیمهراه [شده] است
چیزی که به آن عشق میگفتی شاید پردهٔ آخری است
که انسان دعا میکند [هرچه زودتر] بسته شود
Thanks! ❤ | ![]() | ![]() |
thanked 1 time |
✕
Hande Ünsal: Top 3
1. | Daha iyi |
2. | Sen Yokken |
3. | Son Perde |
Idioms from "Son Perde"
1. | رفیق نیمهراه |
Comments
Music Tales
Read about music throughout history
Please feel free to report my mistakes by leaving a comment or sending me a message. I will get happy :)