آه اگر روزی نگاه تو
مونس چشمان من باشد
قلعهٔ سنگین تنهایی
چهاردیوارش ز هم پاشد
آه اگر دستان خوب تو
حامی دستان من باشد
قلعهٔ سنگین تنهایی
چهاردیوارش ز هم پاشد
قلعهٔ تنهایی ما را
دیو دربندان خود کرده
خون چکد از ناخن، این دیوار
جان به لبهای من آورده
قلعهٔ تنهایی ما را
دیو دربندان خود کرده
خون چکد از ناخن، این دیوار
جان به لبهای من آورده
آه اگر روزی صدای تو
گوشهٔ آواز من باشد
قلعهٔ سنگین تنهایی
چهاردیوارش ز هم پاشد
آه اگر دیروز بر گردد
لحظهای امروز من باشد
قلعهٔ سنگین تنهایی
چهاردیوارش ز هم پاشد
آه اگر روزی صدای تو
گوشهٔ آواز من باشد
قلعهٔ سنگین تنهایی
چهاردیوارش ز هم پاشد
آه اگر دیروز بر گردد
لحظهای امروز من باشد
قلعهٔ سنگین تنهایی
چهاردیوارش ز هم پاشد
قلعهٔ تنهایی ما را
دیو دربندان خود کرده
خون چکد از ناخن این دیوار
جان به لبهای من آورده