Rosja prowadzi haniebną wojnę z Ukrainą.     Bądź z Ukrainą!
  • Faia Younan

    يا زهرة في خيالي → Tłumaczenie (perski)

Podziel się
Rozmiar czcionki
Oryginalne teksty (piosenek)
Zamień języki stronami

يا زهرة في خيالي

يا زهرة في خيالـــي
رعيتها فــي فؤادي
يا زهرة في خيالـــي
رعيتها فــي فؤادي
جنت عليها الليالـــي
و أذبلتها الأيــــادي
وشغلتها العيـــــون
فمات سحر الجفون
 
يا غرامي كل شئ ضاع منــــي
فنزعت الحب من قلبي و روحي
يا غرامي كل شئ ضاع منــــي
فنزعت الحب من قلبي و روحي
ووهبت العمر أوتاري و لحني
و تغنيت فداويت جروحـــــــــي
أنا طيرٌ في ربي الفن أغنـــــــي
للزهور للطيور في الغصـــــــون
 
يا زهرة في خيالـــي
رعيتها فــي فؤادي
يا زهرة في خيالـــي
رعيتها فــي فؤادي
جنت عليها الليالـــي
و أذبلتها الأيــــادي
وشغلتها العيـــــون
فمات سحر الجفون
 
ردي جمالك للمحروم والخالي
لا تطمعي في فؤادي إنّه سـالي
ردي جمالك...
ردي جمالك للمحروم والخالي
لا تطمعي في فؤادي إنّه سـالي
شغلت عنه...
شغلت عنه في أحلامي و آمــالي
كأن حبّك لم..
آه لم
لم يخطر على... على بـالي
 
يا زهرة في خيالـــي
رعيتها فــي فؤادي
يا زهرة في خيالـــي
رعيتها فــي فؤادي
جنت عليها الليالـــي
و أذبلتها الأيــــادي
وشغلتها العيـــــون
فمات سحر الجفون
 
Tłumaczenie

ای گل خیال من

ای گل خیال من
که آن را در قلبم مراقبت کردم
ای گل خیال من
که آن را در قلبم مراقبت کردم
شب ها آن را چیدند
و دست ها او را پژمرده کردند
و چشم ها او را به خود مشغول کردند
پس جادوی پلک ها مُرد
 
ای عشق من، همه چیز من از بین رفت
عشق را از دل و جانم بیرون انداختم
ای عشق من، همه چیز من از بین رفت
عشق را از دل و جانم بیرون انداختم
و ساز و آواز من، زندگی بخشید
و برای التیام زخم هایم آواز خواندم
من پرنده ام که در سرزمین هنر می خواند
برای پرندگان، برای گل های روی شاخه ها
 
ای گل خیال من
که آن را در قلبم مراقبت کردم
ای گل خیال من
که آن را در قلبم مراقبت کردم
شب ها آن را چیدند
و دست ها او را پژمرده کردند
و چشم ها او را به خود مشغول کردند
پس جادوی پلک ها مُرد
 
زیبایی خود را به محروم و فقیر برگردان
به قلب من طمع نکن که آن آرام است
زیبایی خود را برگردان...
زیبایی خود را به محروم و فقیر برگردان
به قلب من طمع نکن که آن آرام است
مشغول کردم...
من آن را با رویاها و امیدهایم مشغول کردم
انگار عشق تو هرگز
آه هرگز
هرگز به ذهنم خطور نکرده بود
 
ای گل خیال من
که آن را در قلبم مراقبت کردم
ای گل خیال من
که آن را در قلبم مراقبت کردم
شب ها آن را چیدند
و دست ها او را پژمرده کردند
و چشم ها او را به خود مشغول کردند
پس جادوی پلک ها مُرد
 
Komentarze