میبوسمت میگی خداحافظ
این قصه از اینجا شروع میشه
من بغض کردم تو چشات خیسه
دست دو تامون داره رو میشه
تو سمت رؤیای خودت میری
میری و من چشامو میبندم
ما خواستیم از هم جدا باشیم
بس من چرا با گریه میخندم
میبینمت میری ولی دیدی نمیبینی
میبوسمت از من ولی دستاتو میگیری
چقدر تنهایی بده بگو حالتو هم اینه
اگه این عشق کشته شه پای تو هم گیره
قول داده بودم به مرور زمان خوب شم
یکم انصاف داشته باش نذار خرد شم
ببین شاید الان بگی تقصیر ما نیست
این داستان عشقه توی تقویم تاریخ
ولی مگه میشه این همه خاطره رو گور کرد
و بعد نشست فقط فاتحشو خوند نه
نمیتونم توی کتم نمیره
مگه میشه عشق یکشبه عقب بشینه
بدون خالیه جات تا که تو پرش بکنی
واسه آدمی که یک عمر تو موتش بودی
من که هر کاری کردم نری یه وقت نه
نمیدونم چرا یهو زدی بهم من
عاشقتم اینو انکار نکن
مثل فیلمی که هیچ وقت اکران نشد
تو فکر میکردی بدون من
دلشوره از دنیای ما میره
اینجا یکی هم درد من میشه
اونجا یکی دستاتو میگیره
گفتی که میتونی بری اما
بغض تو تو دستاتو برام رو کرد
ما هر دو از رفتن بشیمونیم
جون دو تامون زودتر برگرد
جون دوتامون…
میبینمت میری ولی دیدی نمیبینی
میبوسمت از من ولی دستاتو میگیری
Lyrics reformatted.