Россия ведет позорную войну с Украиной.     Поддержи Украину!
Делиться
Размер шрифта
Перевод
Поменять языки местами

زنگ بزن

یواش یواش می‌سوزاند
عشق که ول نمی‌کند
بی‌تو از حال رفتم، غرق افکار شدم
 
مگر عشق رفتن و برنگشتن است
مگر این‌طور دلتنگ شدن است
مگر پایانی خوش ندارد
مگر [ضربه] خوردن و نمردن است
مگر راه دیگری هست
 
هر چه می‌گویی «ساکت شو»، صدای آن حسرت که قطع نمی‌شود
لب پرتگاهم بیا دستم را بگیر
یا با من بیفت
 
زنگ بزن بزن بزن قلبم پر از زخم شد
هی از سر1 هی از نو
زنگ بزن بزن بزن انگار در اعماقم قبل از خفه شدن بکشم بیرون
 
مگر با چسبیدن به خاطرات تلخی‌ها کاهش می‌یابد
بار جدایی بر دوشم است2 و خسته[ام] می‌کند
دوباره از نو، چرا؟
باز شب‌ها کافی نیست، انگار خورشید فراموش کرده بر ما بتابد
 
درک کن این مصیبتم را، باز جان از بدن رفت3 وقتی منتظرت بودم
قلب نمی‌تواند بگذارد برود، وقتی این‌چنین خسته، شکسته و ریخته است
 
هر چه می‌گویی «ساکت شو»، صدای آن حسرت که قطع نمی‌شود
لب پرتگاهم بیا دستم را بگیر
یا با من بیفت
 
زنگ بزن بزن بزن قلبم پر از زخم شد
هی از سر هی از نو
زنگ بزن بزن بزن انگار در اعماقم قبل از خفه شدن بکشم بیرون
 
  • 1. مثل برگرداندن نوار به عقب و پخش مجدد. تکرار دردها و زخم‌ها
  • 2. تحت‌اللفظی: از رویم می‌گذرد. به من تحمیل شده.‏
  • 3. در اصل: از این جسم و بدنم گذشتم، صرف‌نظر کردم. فاتحهٔ این بدن را خواندم به خاطر صدمه‌هایی که ناشی از درد کشیدن (اغلب روحی) است.‏
Оригинальный текст

Ara

Нажмите, чтобы увидеть оригинальный текст (Турецкий)

Zeynep Bastık: Топ 3
Комментарии