شمالا گوشه ی چشم... والا چشمم نظر کن
برو در کوی دلدار... دلدارم گذر کن
بگو یارت سلامت... سلامت می رساند
که ماه درعقربن و... والا ترک سفر کن
دلم تنگه مو از دست... مو از دست زمانه
نه زن خواهم و نه فرزند.. نه فرزند و نه خانه
بگو اون اسب عجل را ..***************
***********............. سی مو کرده خانه
والا کرده خانه ...والا کرده خانه
بشوم از دست دلدار... والا دریا کنم طی
زنم غوطه در این در... والا این دریای بی پی
گر به دست...به دست من نیاید
نشینم با دل زار .....والا زارم پیاپی
والا زارم پیاپی....والا زارم پیاپی
والا ماشالا مردا .....والا ماشالا شیرا
والا شیرای غرونم... والا لشکر شکونم
والا قَدرت می دونم... والا خوم سیت میخونوم
بشوم واشوم از این حال ...از این عالم به در شوم
بشوم از چین و ماچین...ماچین دورتر شوم
بشوم با معرکه دور ....والا دوری ****
اگر دوری خوشم تا... والا دورتر شوما
والا ماشالا مردا .....والا ماشالا شیرا
والا شیرای غرونم... والا لشکر شکونم
والا قَدرت می دونم... والا خوم سیت میخونوم
I cant understand the parts that showed by ****