Russia is waging a disgraceful war on Ukraine.     Stand With Ukraine!
Share
Font size
Translation
Swap languages

روز قبل از اومدنت

من حتما ساعت هشت خونم رو ترک کردم، چون همیشه اینکارو میکنم
مطمئنم که قطارم سر ساعت مقرر ایستگاه رو ترک کرد
من حتما روزنامه صبح رو توی مسیرم به شهر خوندم
و بخاطر چیزایی که از سرمقاله فهمیدم
شک ندارم حتما اخم کردم
 
من حتما میزم رو حدود یه ربع بعد از نُه آماده کردم
با نامه هایی که باید خونده شن و انبوهی از کاغذ ها که منتظرن امضا شن
من حتما ساعت دوازده نیم به بعد رفتم برای ناهار
همون جای همیشگی، همون آدم های همیشگی
 
و باز علاوه بر این من کاملا مطمئنم که حتما بارون می باریده
روز قبل از اومدنت
من حتما هفتمین سیگارم رو ساعت دو و نیم روشن کردم
و تا اون موقع هرگز حتی متوجه نشدم که غمگین بودم
 
من حتما خودم رو بوسیله کارهای روزانه مشغول کرده بودم
بدون اینکه واقعا چیزی بدونم، بخشی از وجودم رو پنهان کردم
حتما ساعت پنج اونجارو ترک کردم، هیچ استثنایی برای قانون وجود نداره
یه روال عادیه، من از زمانی که مدرسه رو تموم کردم انجامش دادم
 
قطار دوباره به خونه برگشت
بدون شک حتما روزنامه عصر رو خوندم اون موقع
اوه بله، من مطمئنم زندگی من در چارچوب معمول خودش خوب بود
روز قبل از اومدنت
 
من حتما ساعت هشت به بعد در ورودی خونه ام رو باز کردم
و در طول راه توقف کردم تا یکم غذای چینی بخرم
مطمئنم شامم رو با تماشای یچیزی از تلویزیون خوردم
فکر کنم حتی یه قسمت از "سریال دالاس" وجود نداره که من ندیده باشم
 
من حتما حدود یک ربع بعد از دَه به رختخواب رفتم
من به خواب زیادی نیاز دارم، بنابراین دوست دارم توی رختخواب باشم
من تا اون موقع حتما یکمی مطالعه کردم
جدیدترین اثر مرلین فرنچ یا یچیزی توی همون سبک رو
 
خنده داره، اما من هیچ حسی از زندگی بدون هدف نداشتم
روز قبل از اومدنت
و با خاموش کردن چراغ
حتما خمیازه کشیدم و برای یه شب دیگه خزیدم توی رختخواب
 
و با صدای تلق تولوق روی سقف حتما صدای بارون رو شنیدم
روز قبل از اومدنت
 
Original lyrics

The Day Before You Came

Click to see the original lyrics (English)

Steven Wilson: Top 3
Comments