Share
Font size
Translation
Swap languages

مِه

اونها ایستاده بودند و
همدیگر رو محکم بغل کرده بودند و یکی شده بودند
که اون روزها این حرکت پرمعنا بود
جایی که دریا به خشکی میرسه دختر میخواد
حقیقت رو به پسر بگه
 
کلماتش رو باد میبلعه
جایی که دریا تمام میشه
دختر دست پسر را گرفت
و پیشانی او را بوسید
 
دختر کلمات را در سینه نگه
داشته و میدونه که
باید ازش بگذره
دختر سرش را در بغل پسر میگذارد
و تقاضای آخرین بوسه را میکند
 
و بعدش پسر دختر را بوسید
جایی که دریا تموم میشد
لبهایش خشک و بی‌رنگ بود
و چشمهایش خیس بودند
 
آخرین بوسه که خیلی وقته ازش میگذره
آخرین بوسه که پسر دیگه به خاطر نمی‌آورد
 
Original lyrics

Nebel

Click to see the original lyrics (German)

Comments