Favorites
Share
Font Size
Translation
Swap languages

مرد ستاره‌ای

نمی دانستم چه وقتی بود، چراغ ها کم فروغ بودند
من به پشت رادیو ام تکیه دادم
گربه‌ای دراز کشیده بود
بعضی موسیقی راک اند رول، روح زیاد، او گفت
سپس به نظر می رسید که صدای بلند محو شد
مثل صدایی آهسته بر روی موجی از فاز برگشت
دی‌جی ای در کار نبود،آن یک حرکت کیهانی مه‌آلود بود
 
آنجا یک مرد ستاره ای در آسمان منتظر است
او دوست دارد که به ملاقات ما بیایید
ولی گمان می کند که او مغز ما را متلاشی خواهد کرد
آنجا یک مرد ستاره ای در آسمان منتظر است
او به ما گفت که خرابش نکنیم
چرا که او می داند که ارزش بردباری را دارد
او به من گفت
بگذار کودکان خود را گم کنند¹
بگذار کودکان از آن استفاده کنند
بگذار کودکان برقصند²
 
من مجبور شدم که به کسی زنگ بزنم، پس تو را انتخاب کردم
هی، این خیلی دور است، پس تو هم او را شنیدی
تلویزیون را روشن کن، شاید او را بر روی شبکه دو ببینیم
بیرون از پنجره‌ات یک نگاه بنداز، من می توانم نور او را ببینیم
اگر بتوانیم برق بزنیم، او ممکن است امشب فرود بیاید
به پدرت نگو که ممکن است ما را از ترس حبس می کند
 
آنجا یک مرد ستاره ای در آسمان منتظر است
او دوست دارد که به ملاقات ما بیایید
ولی گمان می کند که او مغز ما را متلاشی خواهد کرد
آنجا یک مرد ستاره ای در آسمان منتظر است
او به ما گفت که خرابش نکنیم
چرا که او می داند که ارزش بردباری را دارد
او به من گفت
بگذار کودکان خود را گم کنند
بگذار کودکان از آن استفاده کنند
بگذار کودکان برقصند [×2]
 
Original lyrics

Starman

Click to see the original lyrics (English)

Comments