Oo De Lally
Calusarul στις 2013-11-06
Joyce Su,
Miley_Lovatoچه روز نابی
| Ευχαριστώ! ❤ |
| Μπορείς να ευχαριστήσεις τον υποβάλλων πατώντας αυτό το κουμπί. |
art_mhz2003 στις 2025-11-28https://lyricstranslate.com/en/robin-hood-ost-love-persian
🌿
این ترانه در واقع روحِ آزاد و شوخطبعِ رابینهود رو نشون میده
چندتا پیام مهم داره:
سادگی و دوستی: رابینهود و لیتل جان بدون تجملات، ولی با خنده و رفاقت زندگی میکنن.
بیخیالی و شجاعت: حتی وقتی خطر نزدیکه، همچنان روحیهشون رو حفظ میکنن.
جنگ بین آزادی و ظلم: کلانتر نماد ظلم و طمع هست، ولی رابینهود نماد عدالت و آزادی
اودِ لالی یک عبارت آهنگین خوشحالکنندهست، یعنی «اِیول!» یا «وای چه خوب!»
🌿 خلاصهٔ خیلی کوتاه
رابینهود و لیتل جان توی جنگل خوش میگذرونن و میخندن،
ولی کلانتر و افرادش دنبالشون میافتن.
اونا مجبور میشن فرار کنن،
ولی در نهایت موفق میشن از دستشون در برن
و باز هم با خوشحالی میگن «چه روز خوبی!»
بازنویسی امروزی و طنز
رابینهود و لیتل جان در حال قدمزدن تو جنگل بودن،
قشنگ مثل دو تا رفیق که هیچ کاری ندارن جز چرت و پرت گفتن و خندیدن.
داشتن حال میکردن با طبیعت و هوا.
یهو… آب میخورن مثل کسی که ده روز تو بیابون بوده!
اصلاً حواسشون نیست که کلانتر و دار و دستهش
از پشت بوتهها دارن استوریشون رو چک میکنن و نقشه میکشن!
بعد که میفهمن اوضاع خیطه،
میزنن به دو، مثل وقتی که صدای زنگ مدرسه آخر وقت میاد!
از رو حصارا میپرن، از بین درختا رد میشن
فقط که از شر این افراد همیشه-در-حال-تعقیب خلاص بشن.
آخرش هم:
«اودِ لالی! چه روزی شد!»
🏹 معرفی خیلی کوتاه شخصیتها
رابینهود
قهرمان داستان
تیرانداز ماهر
از ثروتمند میگیرد و به فقیران میدهد
شوخطبع و نترس
لیتل جان:
بهترین دوست رابینهود
قویهیکل، مهربان و وفادار
مغز دوم گروه!
همراه همیشهحاضر رابینهود در ماجراجوییها
کلانتر (Sheriff of Nottingham):
دشمن اصلی
حریص، ظالم و دنبال دستگیری رابینهود
همیشه نقشه میکشه ولی معمولاً شکست میخوره
🧸 نسخهٔ کودکانه و ساده
رابینهود و لیتل جان
توی جنگل قدم میزدن.
میخندیدن و با هم بازی میکردن
و از روز قشنگشون لذت میبردن.
میگفتن: «اودیلالی! چه روز خوبی!»
یهدفعه کلانتر بدجنس
از پشت درختها نگاهشون میکرد
و میخواست گیرشون بندازه.
رابینهود و لیتل جان فهمیدن
و شروع کردن به دویدن.
از روی شاخهها میپریدن
و بین درختها قایم میشدن
تا از دست آدمبدها فرار کنن.
آخرش هم با خنده گفتن:
«اودیلالی! چه روز خوبی!»
🕊️ نسخهٔ ادبی و کلاسیک
در آن روز روشن که نسیم در میان برگها نجوا میکرد،
رابینهود و یار دیرینش، لیتل جان،
در ژرفای جنگل قدم میزدند؛
شادمان، سبکبال، و فارغ از غم روزگار.
بانگ خندهشان در میان شاخهها میپیچید،
و یادهای گذشته چون رودخانهای آرام
در سخنشان جاری بود.
غافل از آنکه کلانتر ناتینگهام
با نگاهی آکنده از کینه
از پسِ سایهها به کمین نشسته است.
چون خطر آشکار شد، آن دو رفیق
چون آهو از میان درختان گذشتند،
بر حصارها جَستند و
به هزاران چاره از چنگ دشمن جستند.
و آنگاه که رهایی یافتند،
آواز شادی سر دادند:
«اُودِ لالی… چه روزگار نیکویی!»
🌿 ادامهٔ خیالی (نسخهٔ کاملاً تازه و غیر از داستان اصلی)
وقتی رابینهود و لیتل جان از دست کلانتر گریختند،
نفسزنان به کنار رود رسیدند.
آسمان آرام شد و صدای پرندگان بازگشت.
لیتل جان گفت:
«رابین، امروز کم مونده بود گیر بیفتیم!»
رابینهود لبخند زد و گفت:
«رفیق، تا وقتی کنار همیم،
هیچ کلانتری نمیتونه ما رو زمینگیر کنه.»
اما درست در همان لحظه
چیزی در آب برق زد.
یک تیر کوچک،
با پر سفید و سرخ — پیغامی از دوستانشان در دهکده.
پیام این بود:
«کلانتر فردا مالیات بیشتری میگیرد.
مردم نیاز به کمک دارند.»
رابینهود با لبخند آرامی گفت:
«پس ماجراجویی بعدیمون هم معلوم شد.»
لیتل جان خندید:
«اودیلالی… دوباره وقتِ کاره!»
و دوباره از میان جنگل،
در مسیر کمک به مردم،
راه افتادند…
#توضیحات کامل ماجرای قشنگ رابین هود و جان کوچولو توسط هوش مصنوعی
- Εισέλθετε στο σύστημα ή εγγραφείτε για να υποβάλετε σχόλια
- 2124 μεταφράσεις
- 435 μεταγραφές
- 597 τραγούδια
- 13 συλλογές
- δέχθηκε 33785 ευχαριστίες
- ικανοποίησε 168 αιτήματα βοήθησε 96 μέλη
- πρόσθεσε 8 τραγούδια
- πρόσθεσε 25 ιδιωματισμούς
- εξήγησε 33 ιδιωματισμούς
- άφησε 3738 σχόλια
- πρόσθεσε 7 παρατηρήσεις
- πρόσθεσε καλλιτέχνες 132
- μητρική/ές: Περσικά
- άριστα
- Αγγλικά
- Περσικά
- beginner
- Αραβικά
- Γαλλικά
- Ρωσικά
- Ισπανικά
- Τουρκικά
http://en.wikipedia.org/wiki/Robin_Hood_(1973_film)