✕
Revisión solicitada
Chino
Letra original
天亮了
那是一個秋天風兒那麼纏綿
讓我想起他們那雙無助的眼
就在那美麗風景相伴的地方
我聽到一聲巨響震徹山谷
就是那個秋天再看不到爸爸的臉
他用他的雙肩托起我重生的起點
黑暗中淚水沾滿了雙眼
不要離開不要傷害
我看到爸爸媽媽就這麼走遠
留下我在這陌生的人世間
不知道未來還會有什麼風險
我想要緊緊抓住他的手
媽媽告訴我希望還會有
看到太陽出來媽媽笑了天亮了
這是一個夜晚天上宿星點點
我在夢裡看見我的媽媽
一個人在世上要學會堅強
你不要離開不要傷害
我看到爸爸媽媽就這麼走遠
留下我在這陌生的人世間
我願為他建造一個美麗的花園
我想要緊緊抓住他的手
媽媽告訴我希望還會有
看到太陽出來他們笑了天亮了
Publicada por
hankeat el 2015-09-24
hankeat el 2015-09-24Persa
Traducción
سپیدهی بامدادی
پاییز بود و نسیماش بهغایت پراحساس؛
آن روز که مرا به یاد چشمان معصومشان میانداخت؛
درست در منطقهای با چشماندازی مسحورکننده،
پژواک غرندهای را در دره شنیدم؛
از آن روز پاییز بود که دیگر نتوانستم صورت پدرم را ببینم؛
شانهها و دستهای او بود که زندگی دوباره را به من بخشید؛
شبها صورتام شد میزبان اشکها
و به خودم میگفتم نباز! کم نیاور!
میدیدم که پدر و مادرم از مقابل چشمانام عبور میکنند
و مرا در این دنیای غریب، تنها میگذارند؛
میترسیدم که در آینده در زندگی با خطراتی دیگر روبرو شوم؛
دلام میخواست سخت در آغوش پدرم بمانم؛
روح مادرم گفت: عزیزکم! همچنان امید وجود دارد؛
طلیعهی آفتاب را دیدم و مادر لبخند زد. سپیدهی بامدادی آغاز شد.
شب است ... شبی پرستاره؛
مادرم را در خواب دیدم؛
من باید در تنهاییام در این دنیا، قوی باشم؛
نباید ببازم ... نباید کم بیاورم.
پدر و مادر را دیدم که از مقابل دیدهگانام میگذرند
و مرا در این دنیای غریب تنها میگذارند.
کاش میتوانستم برای پدر یک باغ زیبا بسازم!
کاش میتوانستم عمیق و سخت دستاناش را دستانام بگیرم!
روح مادرم گفت: عزیزکم! همچنان امید وجود دارد؛
طلیعهی آفتاب را دیدم و مادر لبخند زد. سپیدهی بامدادی آغاز شد.
| ¡Gracias! ❤ agradecida 4 veces |
| Puedes agradecerle al traductor presionando este botón. |
Publicada por
mreza.sameti el 2019-08-23
Fuente de la traducción:
https://t.me/mrsmti
✕
Las traducciones de "天亮了 (Tiān liàng le)"
Persa
Comentarios
- Inicia sesión o regístrate para añadir comentarios.
Rusia lleva a cabo una guerra vergonzosa contra Ucrania. ¡Defiende a Ucrania!
Cómo apoyar a Ucrania 🇺🇦 ❤️
SindArytiy
LT
Joyce Su
RadixIce