Partager
Font Size
arabe
Paroles originales

هل عندك شكٌّ/حافية القدمين

هل عندك شكُّ أنّك أحلى و أغلى امراة في الدنيا؟
(هل عندك شك؟)
وأهمّ امراة في الدنيا؟
(هل عندك شك؟)
هل عندك شك أن دخولك في قلبي هو أعظم يومٍ في التاريخ
و أجمل خبرٍ في الدنيا؟
هل عندك شكُّ أنّك أحلى و أغلى امراة في الدنيا؟
(هل عندك شك؟)
وأهمّ امراة في الدنيا؟
(هل عندك شك؟)
 
هل عندك شك أنّك عمري وحياتي؟
و بأنّي من عينيك سرقت النار وقمت بأخطر ثوراتي؟
هل عندك شك أنّك عمري وحياتي؟
و بأنّي من عينيك سرقت النار وقمت بأخطر ثوراتي؟
أيتها الوردة و الريحانة و الياقوتة و السلطانة و الشعبية و الشرعية بين جميع الملكات
(آهه)
أيتها الوردة و الريحانة و الياقوتة و السلطانة و الشعبية و الشرعية بين جميع الملكات
يا قمراّ يطلع كلّ مساءٍ من نافذة الكلمات
يا آخر وطنٍ أولد فيه و أدفن فيه و أنشر فيه كتاباتي
 
غاليتي أنت غاليتي لا أدري كيف رماني الموج على قدميك
لا أدري كيف مشيت إليّ و كيف مشيت إليك
(آهه)
غاليتي أنت غاليتي لا أدري كيف رماني الموج على قدميك
لا أدري كيف مشيت إليّ و كيف مشيت إليك
دافئةٌ أنت كليلة حبٍ دافئةٌ أنت كليلة حب
من يوم طرقت الباب عليّ ابتدأ العمر
(ابتدأ العمر)
ابتدأ العمر
(ابتدأ العمر)
هل عندك شك؟
 
هل عندك شكُّ أنّك أحلى و أغلى امراة في الدنيا؟
(هل عندك شك؟)
وأهمّ امراة في الدنيا؟
(هل عندك شك؟)
 
!كم صار رقيقاً قلبي حين تعلّم بين يديك
(حين تعلم بين يديك)
!كم كان كبيراّ حظّي حين عثرت يا عمري عليك
(حين عثرت يا عمري عليك)
!كم صار رقيقاً قلبي حين تعلّم بين يديك
(حين تعلم بين يديك)
!كم كان كبيراّ حظّي حين عثرت يا عمري عليك
(حين عثرت يا عمري عليك)
يا ناراً تجتاح كياني
يا فرحاً يطرد احزاني
يا جسداً يقطع مثل السيف و يضرب مثل البركانٍ
يااا يا وجهاً يعبق مثل حقول الورد و يركض نحوي كحصان
قولي قوولي قووولي قوووولي
 
قولي لي قولي لي
كيف سأنقذ نفسي من أشواقي و أحزاني
قولي لي قولي لي
ِماذا أفعل فيكِ أنا في حالة إدمان
قولي لي قولي لي
ِقولي ما الحل فأشواقي وصلت لحدود الهذيان
قولي لي قولي لي
كيف سأنقذ نفسي من أشواقي و أحزاني
قولي لي قولي لي
ِماذا أفعل فيكِ أنا في حالة إدمان
قولي لي قولي لي
ِقولي ما الحل فأشواقي وصلت لحدود الهذيان
 
قاتلتي ترقص حافية القدمين
(ترقص)
ترقص حافية القدمين
بمدخل شرياني
قاتلتي ترقص حافية القدمين
(ترقص)
ترقص حافية القدمين
بمدخل شرياني
من أين اتيت؟ وكيف أتيت؟ وكيف عصفت بوجداني؟
من أين اتيت؟ وكيف أتيت؟ وكيف عصفت بوجداني؟
من أين اتيت؟ وكيف أتيت؟ وكيف عصفت بوجداني؟
 
persan
Traduction #1#2

آیا شک داری

آیا شک داری که تو زیباترین، عزیزترین و مهمترین بانوی گیتی هستی؟
آیا شک داری؟
..
آیا شک داری؟
آیا شک داری که درآمدنت در قلبم بزرگترین روز تاریخ و زیباترین خبر گیتی است؟
..
آیا شک داری که تو زیباترین، عزیزترین و مهمترین بانوی گیتی هستی؟
آیا شک داری؟
..
آیا شک داری؟
 
آیا شک داری که تو زندگی و حیات من هستی؟
و اینکه من از چشمانت آتش را ربودم و دست به خطرناکترین انقلابها زدم
آیا شک داری که تو زندگی و حیات من هستی؟
و اینکه من از چشمانت آتش را ربودم و دست به خطرناکترین انقلابها زدم
ای گُل و ریحان و یاقوت و پادشاه و محبوبیت و مشروعیت میان همۀ شهبانوان
..
ای گُل و ریحان و یاقوت و پادشاه و محبوبیت و مشروعیت میان همۀ شهبانوان
ای ماهی که هر شبانگاه از پنجرۀ واژگان بیرون می‌آید
ای واپسین وطن که درآن زاده می‌شوم و به خاک سپرده می‌گردم و نوشته‌هایم را درآن پخش می‌کنم
 
عزیزم، تو عزیزم هستی، نمی‌دانم موج چگونه مرا برابر پاهایت افکند
نمی‌دانم چگونه به سوی من آمدی و چگونه به سوی تو آمدم
...
عزیزم، تو عزیزم هستی، نمی‌دانم موج چگونه مرا برابر پاهایت افکند
نمی‌دانم چگونه به سوی من آمدی و چگونه به سوی تو آمدم
همچو شبِ عشق گرم هستی، به مانند شبِ عشق می‌مانی
از شبی که در را بر من کوبیدی، زندگی آغاز شد
زندگی آغاز شد
زندگی آغاز شد
زندگی آغاز شد
آیا شک داری؟
 
آیا شک داری که تو زیباترین، عزیزترین و مهمترین بانوی گیتی هستی؟
آیا شک داری؟
..
آیا شک داری
 
هنگامی که بین دستانت آموخت، قلبم چه بسیار نرم گشت
هنگامی که بین دستانت آموخت
ای زندگیم، هنگامی که تو را یافتم چه بسیار خوش اقبال بودم
ای زندگیم هنگامی که تو را یافتم
هنگامی که بین دستانت آموخت، قلبم چه بسیار نرم گشت
هنگامی که بین دستانت آموخت
ای زندگیم، هنگامی که تو را یافتم چه بسیار خوش اقبال بودم
ای زندگیم هنگامی که تو را یافتم
ای آتشی که وجودم را درمی‌نوردی
ای شادمانی که غمهایم را دور می‌گردانی
ای پیکری که همچو شمشیر می‌بٌرد و مانند آتشفشان می‌کوبد
ای رخساری که بوی خوش همچو دشت گُل از آن پراکنده می‌گردد و سوی من مانند اسب می‌دود
بگو، بگو، بگو، بگو
 
به من بگو، به من بگو
چگونه از دلتنگی‌ها و غمها خودم را برهانم
به من بگو، به من بگو
با تو چه کنم، من در حالت اعتیاد هستم
به من بگو، به من بگو
بگو راه چاره دلتنگی‌هایم چیست زیرا من به کرانه پریشانگویی رسیده‌ام
به من بگو، به من بگو
چگونه از دلتنگی‌ها و غمها خودم را برهانم
به من بگو، به من بگو
با تو چه کنم، من در حالت اعتیاد هستم
به من بگو، به من بگو
بگو راه چاره دلتنگی‌هایم چیست زیرا من به کرانه پریشانگویی رسیده‌ام
 
قاتلِ من پا برهنه می‌رقصد
می‌رقصد
پا برهنه می‌رقصد
بر ورودی رگهایم
قاتلِ من پا برهنه می‌رقصد
می‌رقصد
پا برهنه می‌رقصد
بر ورودی رگهایم
از کدامین جا آمدی؟ چگونه آمدی؟ وچگونه در وجودم طوفان کردی
از کدامین جا آمدی؟ چگونه آمدی؟ وچگونه در وجودم طوفان کردی
از کدامین جا آمدی؟ چگونه آمدی؟ وچگونه در وجودم طوفان کردی
 

Traductions de « هل عندك شكٌّ/حافية ... »

persan #1, #2
Commentaires